Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (3192 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich bin es nicht wert. U من ارزش اونو ندارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Darf ich es Ihnen erklären? U اجازه دارم اونو براتون توضیح بدم؟
Ich habe keine Lust U من حوصله ندارم
Ich fühle mich schlecht. O حس خوبی ندارم.
Meine Schmerzen sind weg. U دیگر درد ندارم.
Ich habe keinen Bock darauf. U حالش را ندارم. [اصطلاح]
ich weiss es nicht. آگاهی ندارم [در باره اش] .
Ich habe kein Kleingeld. U من پول خرد ندارم.
Ich hab kein Problem damit. <idiom> U من باهاش مشکلی ندارم.
Nichts für ungut! U قصد اهانت ندارم!
Ich habe keine PIN-Nummer. U شماره شناسایی شخصی ندارم.
Ich mag keinen Kaffee. - Ich auch nicht. U من قهوه دوست ندارم. - من هم همینطور.
Es steht nicht in meiner Macht, Ihnen zu helfen. U من توانایی کمک به شما را ندارم.
Ich kann nicht klagen. U من گله ای ندارم. [من راضی هستم]
Komm' ich heute nicht, komm' ich morgen. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
In diesen Tagen habe ich nicht Zeit und Geduld U این روزها اصلا حال و حوصله ندارم
Ich habe keine Ahnung. U هیچ آگاهی ندارم. [نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست. ]
Ich komme momentan nicht viel unter [die] Leute. U این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم.
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Ich will kein Aber hören, räum jetzt dein Zimmer auf. U حوصله ایراد و بهانه ندارم همین الآن اتاقت را مرتب کن.
Mein Geld ist alle. U پول من تمام شد. [من دیگر پول ندارم.]
Preis {m} U ارزش
Äquivalent {n} U هم ارزش
Auswertung {f} U ارزش گذاری
Abschätzung {f} U ارزش گذاری
Bilanzwert {m} U ارزش ترازنامه
Anschaffungswert {m} U ارزش تهیه
Anlagewert {m} U ارزش سرمایه
Aufwertung {f} U افزایش ارزش
kosten U ارزش داشتن
taugen U با ارزش بودن
Durchschnittswert {m} U ارزش متوسط
Deut {m} U سکه کم ارزش
Abwertung {f} U کاهش ارزش
Firmenwert {m} U ارزش شرکت
Bezugswert {m} U ارزش تهیه
Aufwertung {f} U تعیین ارزش
gegenwertiger Wert {m} U ارزش فعلی
etwas [Akkusativ] schmälern U چیزی را کم ارزش کردن
etwas [Akkusativ] kleinreden U چیزی را کم ارزش کردن
Abschlag {m} U کاهش ارزش [سهام]
sein Licht unter den Scheffel stellen U خود را کم ارزش کردن
etwas [Akkusativ] herabmindern U چیزی را کم ارزش کردن
tiefstapeln [was die eigene Person betrifft] U خود را کم ارزش کردن
eine bloße Lappalie U هیچ [اهمیت یا ارزش چیزی ]
Wahrheitstabelle {f} U جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
Mehrwertsteuer {f} [MwSt.] ; [MWSt.] U مالیات بر ارزش افزوده [اقتصاد]
eine bloße Lappalie U هیچ و پوچ [اهمیت یا ارزش چیزی ]
nicht zum Ansehen [Anschauen] [Film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
netto <adv.> U خالص [مانند ارزش یا محصول یا سود] [اقتصاد]
Einmalkennwort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
ausschließlich Mehrwertsteuer U مالیات بر ارزش افزوده شامل نمی شود
rein <adv.> U خالص [مانند ارزش یا محصول یا سود] [اقتصاد]
nach allen Abzügen <adv.> U خالص [مانند ارزش یا محصول یا سود] [اقتصاد]
Einmalpasswort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Da steckt mehr dahinter. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Der Grüntee wird wegen seiner gesundheitsfördernden Eigenschaften geschätzt. U ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Finanzverschuldung {f} U نسبت قرض به ارزش سهام معمولی شرکتی [اقتصاد]
Die Mehrwertsteuer ist gesondert auszuweisen. U مالیات بر ارزش افزوده باید جداگانه نشان داده شود.
Netto-Finanzverschuldung U نسبت خالص قرض به ارزش سهام معمولی شرکتی [اقتصاد]
Die Preise verstehen sich inklusive Mehrwertsteuer und Bedienung. U منظور از قیمتها شامل مالیات بر ارزش افزوده و سرویس می باشد.
Recent search history Forum search
0من دوست ندارم مزاحم شما باشم
1Haben kein kontaktترجمه
1من حوصله ندارم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com